همکاری با ارکستر ملی و خوانندگی در یکی دو تیتراژ تلویزیونی او را به مردم معرفی کرد. اندکی بعد 2آلبوم «راه و ماه» و «بیگاه» معلوم کرد که او از تجربه کافی برای حضور جدی در عرصه موسیقی برخوردار است و حالا همکاری با گروه اساتید یک گام بسیار بلند برای او محسوب میشود و شاید با این همکاری او قدم در راه دیگری بگذارد که آیندهاش را تعیین میکند.
- در آستانه کنسرت شما با گروه اساتید هستیم. فکر میکنم این یک اتفاق مهم در زندگی هنری شما باشد. فکر میکنید گروهی که در آن استادانی بزرگ حضور داشته و دارند، چگونه به انتخاب شما رسیدند؟
فکر میکنم بهتر باشد از خودشان بپرسید اما بیشک وقتی این اساتید سراغ خوانندهای بروند، مهر تاییدی است بر تواناییهای آن خواننده. گروه اساتید جمعی از چند نظر است که پشت هر نظر عمری تجربه نهفته است و اگر بخواهند خوانندهای انتخاب کنند باید به یک اجماع موسیقایی برسند. خوانندگی گروه اساتید شوخی نیست و برای من یک افتخار بزرگ است که فرصت یافتهام در کنار بزرگانی چون هوشنگ ظریف، محمد اسماعیلی، محمد مقدسی، سعید ثابت و... حضور پیدا کنم. یکی دیگر از افتخارات و خوشحالیهای من در همکاری با این گروه این است که سالها پیش استادم محمدرضا شجریان با این گروه همکاریهای متعددی داشته است؛ من هم که ادامهدهنده راه استاد هستم این حضور را یک استمرار زیبا تلقی میکنم و به فال نیک میگیرم.
- فکر نمیکنید این پا جای پای بزرگترها گذاشتن و همکاری با اساتیدی که نام بردید ریسک بزرگی باشد؟
ریسک بزرگی است اما من پا جای پای کس دیگری نمیگذارم. من راه خودم را میروم و خوشحالم راهی را میروم که قبل از من اساتید و بزرگان در آن قدم برداشتهاند. با این وجود هیچوقت به جانشینی و به شجریان دوم شدن و شهناز دوم شدن و مشکاتیان دوم شدن اعتقادی نداشته و ندارم؛ چون هیچ کس نمیتواند شجریان یا مشکاتیان یا هر کس دیگری باشد. به هر حال هر تفکر و شیوهای مثل یک اثر انگشت است که هیچگاه تکرار نخواهد شد.
- در طول این مدت که با گروه اساتید همکاری داشتهاید با چه چیز تازهای روبهرو شدهاید؟
همیشه در طول تاریخ هنر، رسیدن به تعالی همراه با فروتنی، اصلیترین هدف بوده است و ما نیز باید در این مسیر به خضوع و فروتنی برسیم. در نخستین جلسه تمرین با گروه اساتید خیلی هیجان همراه با استرس داشتم؛ چون باید به قدری در کار حرفهای باشید که توان همراهی با آن استادان را داشته باشید و صدمهای به حیثیت هنری آنها نزنید. اما به قدری با من مهربان و همراه بودند که از برخورد آنها در حیرت بودم. تواضع و فروتنی آنها بسیار زیبا و آموزنده بود. همانجا به فکر فرو رفتم و از خودم پرسیدم که چرا باید بعضی از همسن وسالهای من این همه تکبر و غرور داشته باشند!
- اولین حضور پررنگ و حرفهای شما در عرصه موسیقی، همکاری با ارکستر موسیقی ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی بود؟
اگرچه از همان سالهای نوجوانی با گروههای سنتی و محلی متعددی کار کرده بودم اما نخستین حضور جدی من در عرصه موسیقی، خوانندگی برای ارکستر موسیقی ملی ایران بود. به واسطه استاد شجاعپور، خدمت استاد فخرالدینی رسیدم و پس از آشناییهای اولیه از سوی ایشان دعوت به همکاری شدم. اما این زمان مصادف شد با خدمت سربازی من و امکان همکاری پیش نیامد تا اینکه خدمت سربازی تمام شد و من دوباره پیش آقای فخرالدینی رفتم و برای مدتی خواننده ارکستر ملی شدم.
- برخورد ارکستر با شما چگونه بود؟
من چند اثر از رپراتوار ارکستر ملی را که بهصورت سمپل ضبط شده بود، دریافت کردم و مدتی خودم آنها را تمرین کردم. آهنگها ساخته استاد حسین زندی بود، به علاوه یک آهنگ بختیاری که خودم پیشنهاد داده بودم. رفتم سر تمرین و در کمال آرامش و بدون هیچ اضطرابی خواندم.
- و حالا پس از 4سال مجددا به همکاری با ارکستر خواهید پرداخت؟
بله در مسترکلاسهای استاد شجریان بعد از مدتی دوباره استاد فخرالدینی را دیدم که ایشان مجددا به من امر کردند که در ارکستر بخوانم و من هم قبول کردم. در این رپرتوار تنها خواننده ارکستر ملی خواهم بود و قطعاتی از کیوان ساکت و یکی دو قطعه هم از رپرتوار قبلی خواهم خواند.
- همراهی با یک ارکستر بزرگ خیلی فرق دارد با خوانندگی در یک گروه سنتی؛ از این بابت نگران نیستید؟
هراس بهخودم راه نمیدهم. با اعتماد به نفس کامل و بدون ترس روی صحنه میروم و میخوانم. برایم فرقی نمیکند ارکستر بزرگ باشد یا گروه کوچک، استودیو باشد یا یک جمع صمیمی یا یک کنسرت بزرگ؛ دوست داشتم تجربه کنم و خوشبختانه تجربه کردم.
- خواندن برای یک ارکستر بزرگ مانند ارکستر موسیقی ملی با خواندن در یک آنسامبل کوچک و معمولی چه تفاوتی دارد؟
تفاوت عمده در اجرای موسیقی است. طبیعی است که آنسامبلهای کوچک موسیقی ایران اغلب از 12-10 نفر تجاوز نمیکنند و در چنین شرایطی حجم صدا چندان زیر و بالا نیست؛ اینجا خواننده تا حدودی راحتتر است و همراهی و همکاری چندان دشوار نیست.
از سوی دیگر گوش خواننده آواز ایرانی با صدای سازهای ایرانی مانوس است و حسوحال بهتری بهخود میگیرد. البته اینطور نیست که در ارکسترهای بزرگتر حسوحال وجود نداشته باشد؛ نه آنجا هم حالوهوای خودش را دارد. خواندن در ارکسترهای بزرگ بهدلیل حجم بالای سازها و به تبع آن گستردگی اصوات، تا حدودی دشوارتر است. فراموش نکنید که ارکسترهایی نظیر ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک عمدتا از سازهای غربی تشکیل میشود که هماهنگی روحی با آن احتیاج به تمرین و مراقبه دارد. بهطور کلی تفاوت، در فضای این دو حجم است.
- تقریبا یکی دو سالی هست که حضور پر رنگی نداشتهاید؛ در این مدت چه میکردید؟
سخت مشغول کنسرت و ضبط چند اثر بودم و حالا با دست پر آمدهام. علاوه بر کنسرتهای متعددی که در کشورهای خارجی از جمله آمریکا، کانادا، اسپانیا، دانمارک، سوئد و... داشتم چند آلبوم آماده کردهام که بهتدریج منتشر خواهد شد. «افسانه عشق» ساخته مسعود تدینی، «مکتب عشق» و «رومی2» از کارهای پدرام درخشانی، «راز پرواز» ساخته احمدعلی راغب روی اشعار قیصر امینپور و اسماعیل امینی، آلبوم «یکیست» با اشعار و آهنگهای مهدی باطنی، «چون سبوی تشنه» ساخته آرش کامور و یک آلبوم بختیاری با هادی منتظری آلبومهایی است که در طول این مدت کار کردهام و امیدوارم همهشان سر وقت و بهموقع منتشر شود.
- شما و همایون شجریان بهطور مستقیم تحت نظر آقای شجریان به آموختن آواز پرداختهاید. با وجود اینکه ایشان خیلی مستمر به تعلیم شاگرد نپرداخته است، چگونه به کلاسهای شجریان راه پیدا کردید؟
من از سالهای نوجوانی در جشنواره موسیقی فجر شرکت میکردم. در یکی از همین حضورها با زندهیاد استاد حاجقربان سلیمانی آشنا شدم که این آشنایی در ملاقات من با شجریان بیتاثیر نبود. سال72 در 2رشته تمبکنوازی و خوانندگی موسیقی فولکوریک بختیاری مقام نخست را کسب کردم. زندهیاد حاجقربان که با استاد شجریان مراوده داشتند، از من پیش ایشان تعریف کرده بودند. گویای استاد هم بهطور تصادفی برنامهای از من در تلویزیون تماشا کرده بودند که به جشنواره موسیقی فجر مربوط میشد.
در شب اختتامیه جشنواره موسیقی فجر27 به همراه عدهای از هنرمندان موسیقی خراسان از جمله حاجقربان و علی آبچوری در منزل استاد شجریان خدمت ایشان رسیدم و از نزدیک استاد را دیدم. آن شب هیچوقت از خاطر من پاک نمیشود. از آن سال به بعد استاد با وجود مشغلههای بسیار زیادی که داشت من را پذیرفت و آموزش را شروع کرد. هفتهای یک بار از الیگودرز میآمدم شهرک غرب، منزل ایشان. اوایل، هفتهای یک بار بود؛ بعدها شد هر 2هفته یک بار. رفتم خدمت سربازی و کلاسها از آن روز از نظم خارج شد. یعنی در سال 73، 75 کلا مرتب بود، اما سفرهای استاد، درس و مشق من و هزاران مسئله دیگر این ترتیب را میکاست.
سالهای دشواری بود. به یاد دارم یک سال استاد ایران نبود و من قول داده بودم که خوب تمرین کنم اما دوری استاد شجریان روی روحیه من خیلی تاثیر گذاشته بود. صدایم گرفته بود و این موضوع رنجم میداد. میخواستم بگویم در سالهایی که من باید مثل خیلی دیگر از نوجوانها بازی و خوشگذرانی میکردم، مدام در تمرین و رفتوآمد به تهران بودم و اگر وقتی هم بود تلاش میکردم درس بخوانم. از همه چیز گذشتم و به عشقم پرداختم. هنوز هم عاشقانه دنبال این را ه هستم.
- جدیدترین اثری که با صدای شما منتشر شده آلبوم «بیگاه» است؛ ارزیابیتان از این اثر چیست؟
این رپرتوار هم مثل قبلی یک مجموعه دوستداشتنی بود که من در کنار نوید دهقان کار کردم و امیدوارم در بین عموم علاقهمندان موسیقی ایرانی هم جا بیفتد. علاوه بر این هنرمندان بزرگی در این اثر نوازندگی کردهاند که خودش یک امتیاز بالا محسوب میشود و کیفیت اثر را بالا میبرد.
- دو همکاری با یک آهنگساز نشان میدهد که علایق مشترکی بین شما و آقای دهقان وجود دارد؛ این فصول مشترک چیست؟
نوید دهقان آهنگساز باسلیقهای است و در بحث تلفیق شعر و موسیقی خوب عمل میکند. از سوی دیگر ترکیببندی سازها در کارهای او بهگونهای است که از گروه، یک صدای دلچسب شنیده میشود؛ علاوه بر اینکه او جوان است و ویژگیهای موسیقی ایرانی و پتانسیلهای آن را خوب میشناسد. یکی دیگر از خصیصههای نوید دهقان که من هم آن را دوست دارم پیگیربودن و جدیبودنش است. پشتکار خوبی دارد.
- خودتان بهتر میدانید که برخی از اهالی موسیقی ایرانی عقیده دارند نمیتوان شعر نو را با موسیقی ردیف دستگاهی تلفیق و ترکیب کرد اما شما در «بیگاه» روی اشعاری از محمد زهری و مهدی اخوان ثالث این کار را به خوبی انجام دادهاید!
سعی میکنم بیگدار به آب نزنم. قبلا تجربههای زیادی در این زمینه انجام شده که کموبیش موفق هم بودهاند اما همان تجربههای موفق نشان داده که میتوان به ترکیب شعر نو و موسیقی ایرانی خیلی جدی کمک کرد. ما این تجربه را در «بیگاه» داشتیم و بهنظرم باید ادامه پیدا کند. رفتن به سمت شعر معاصر دریچههای جدیدی به روی موسیقی ایرانی بازمیکند. همانطور که خدمتتان عرض کردم نوید دهقان هم مثل من میانه خوبی با ادبیات دارد؛ بهخصوص شعر، زیاد مطالعه میکند. او آهنگش را ساخته بود و شعر را انتخاب کرده بود. وقتی گوش کردم متوجه شدم پتانسیل بالایی برای اجرا و جذب مخاطب دارد. اندکی با هم مشورت کردیم و در نهایت قطعات چیزی شد که شنیدید.